پيش نوشت: اون پست كه قرار بود بگذارم احتمالا پست بعدي است. اين پست صرفا جهت روشن شدن اذهان عمومي است!
پست لخت و پتي و چپكي را اصلا نبايد ميگذاشتم! به خاطر سوتفاهم هايي كه ايجاد شده و….. اعصابم خرده! از همه ي اون عزيزاني كه فكر كردن من بهشون توهين و… كردم معذرت مي خواهم، اميدوارم منو ببخشين! آدم عاقل ميفهمه چكار ميكنه و بعدا هم پشيمون نميشه اما امان از وقتي كه يك نفر عقلش……!
ميخواستم جو اين شهر و اون اتفاقاتي كه افتاده بود را كاملا توضيح بدم، اما ديدم گفتن من تاثيري نداره! اون توهيني هم كه من كردم صرفا نسبت به اون دونفر بود. مهم ترين دليل هم واسه گذاشتن اون پست، قسمت آخر پست بود! ميخواستم بگم تو كشورهاي غربي هم با اين سطح آزادي، بيخيال! بگذريم.
بازم از دوستاني كه باعث رنجششون شدم معذرت مي خواهم.
زندگي لغزش گاه وبيگاه ذهن ابلهاني چون من از روي سقف فهم است!
قسمت نظرات اين پست را ميبندم، راستش دلم خيلي گرفت وقتي ديدم عزيزاني كه با من هم عقيده بودن نظر خصوصي دادن و مخالفان توي نظرات عمومي رسما بهم ايراد گرفتن! دوست داشتم جولان گاه من تو قسمت نظرات عمومي بود نه خصوصي ها!بگذريم!
بانو، يكي دوشبه همه چيز به هم ريخته! كاش هيچوقت تقسيم و جذر را ياد نميگرفتي!
پ.ن: گاهي نياز داري با يك غي همجنس حرف بزني، هميشه جاي خالي يك خواهر را احساس كردم، اما هيچوقت تا اين اندازه نبوده! دلم يك خواهر ميخواهد كه كنارم بشينه، دستامو بگيره و من همه چيزو براش بگم، ئاسم مهم نيست بهم حق بده يانه،نظرش در قبال من و يا حرفم چي باشه و…… فقط ميخواهم حضورشو احساس كنم، دستاي گرمشو، نگاه هاشو، شايدم شيطنت هاشو! نميدونم! خيلي ها بهم گفتن جاي خواهرتم، اما وقتي خرشون از پل گذشت و من رسم برداري را به جا آوردمن اونها هم منو فرستادن تو زباله دوني خاطراتشون! الان حداقل من بايد 5تا خواهر داشته باشم اما افسوس كه 5تا شماره دارم كه حوصله شنيدن صدامو ندارن!